درباره وبلاگ


قدم رنجه فرمودید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • Alone
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بیخیال و آدرس iceboy74.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 11742
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


............
........
بیخیال




در آغوشم که میگیری آنقدر آروم میشم

که فراموش میکنم با ید نفس بکشم


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
من همونم که میتونست خوشگلترین فرشته کوچولوی دنیا باشه...

همونی که از اشک چشات زاده میشد و با هر لبخندت جون میگرفت..


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
توی یه روزه برفی و قشنگ...

توی اون اتاق تاریک و زشت...

توی اون اتاقی که فقط کابوس ها رو به یادم میاره و هق هق های نزدیک صبح...

با بازو بسته کردن چشام همه چیز عوض میشه....


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
گاهی دلم میگیرد
از آدم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم
فریبت میدهند...

دلم میگیرد از خورشیدی که گرم نمی کند...

و نوری که تاریکی میدهد...

ازکلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند
دلم می گیرد...


از سردی چندش آور دستی که دستت را می فشارد...


و نگاهی که به توست و هیچ وقت تو را نمیبیند...


از دوستی که برایت هدیه
دوبال برای پریدن می آورد
و بعد
پرواز را با منفورترین کلمات دنیا معنی می کند...


دلم می گیرد از چشم امید داشتنم به این
همه هیچ...


گاهی حتی
از خودم هم دلم میگیرد ...


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
نگاهم کرد و پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد، در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم. نگاهم کرد، دل به او بستم. نگاهم کرد، اما بعدها فهمیدم که فقط نگاهم میکرد!


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود,روی نیمکتی چوبی,روبروی یک ابنمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید:
غمگینی؟
- نه
- مطمئنی؟
- نه
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدیم
- راست می گی؟
- از ته قلبم اره
دخترک بلند شد و به طرف دوستانش دوید,شاد شاد
چند دقیقه بعد پیرمرد اشکهاشو پاک کرد,کیفش رو باز کرد,عصای سفیدش رو بیرون اورد و رفت


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا

بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعد آروم تو گوشت بگه
.
.
.
&laquo;دیوونه من که باهاتم


چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا
در شبان غم تنهایی خویش

                                             عابر چشم سخنگوی توام

من در این تیره شب جان فرسا

                                                     زائرظلمت گیسوی توام



چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : پویا

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد